شعر و ادب پارسی - نشر آوا گستر پویا

Ava Gostar Pouya Publications
23
میانگین پخش
823
تعداد پخش
6
دنبال کننده
به حسن و خُلق و وفا کس به یارِ ما نرسدتو را در این سخن، انکارِ کارِ ما نرسداگر چه حُسن‌فروشان به جلوه آمده‌اندکسی به حُسن و ملاحت به یارِ ما نرسدبه حق صحبت دیرین که هیچ محرمِ رازبه یارِ یک جهت حق‌گزار...

به حسن و خُلق و وفا کس به یارِ ما نرسد

تو...

01:48
  • 4

  • 3 هفته پیش
01:48
دلبر بِرَفت و دلشدگان را خبر نکرد ‌یادِ حریفِ شهر و رفیقِ سفر نکرد ‌ ‌یا بختِ من طریقِ مروت فروگذاشت ‌هر کس که دید رویِ تو بوسید چشمِ من ‌ ‌کاری که کرد دیدهٔ من، بی‌نظر نکردیا او به شاهراهِ طریقت گذر ...

دلبر بِرَفت و دلشدگان را خبر نکرد ‌

یادِ ...

01:59
  • 5

  • 3 هفته پیش
01:59
دیدی ای دل که غمِ عشق دگربار چه کردچون بشد دلبر و با یارِ وفادار چه کردآه از آن نرگسِ جادو که چه بازی انگیختآه از آن مست که با مردمِ هشیار چه کرداشکِ من رنگِ شفق یافت ز بی‌مِهری یارطالعِ بی‌شفقت بین ک...

دیدی ای دل که غمِ عشق دگربار چه کرد

چون ب...

01:59
  • 5

  • 3 هفته پیش
01:59
راهی بزن که آهی بر سازِ آن توان زد ‌شعری بخوان که با او رَطلِ گران توان زد ‌ ‌بر آستانِ جانان گر سر توان نهادن ‌گلبانگِ سربلندی بر آسمان توان زد ‌قَدِّ خمیدهٔ ما سهلت نماید امابر چشمِ دشمنان تیر، از ا...

راهی بزن که آهی بر سازِ آن توان زد ‌

شعری...

06:49
  • 5

  • 4 هفته پیش
06:49
یارم چو قدحْ به دست گیرد ‌بازارِ بُتانْ شکست گیرد ‌ ‌هر کس که بدیدْ چشم او گفت ‌کو محتسبی که مست گیرد؟ ‌ ‌در بحرْ فِتاده‌ام چو ماهیتا یار مرا به شَست گیرددر پاشْ فِتاده‌ام به زاریآیا بُوَد آن که دست گ...

یارم چو قدحْ به دست گیرد ‌

بازارِ بُتانْ ...

00:51
  • 6

  • 4 هفته پیش
00:51
تا سرِ زلفِ تو در دستِ نسیم افتادست ‌دلِ سودازده از غُصه دو نیم افتادست ‌ ‌چَشمِ جادویِ تو خود عینِ سَوادِ سِحْر است ‌لیکن این هست که این نُسخه سَقیم اُفتادست ‌در خَمِ زلف تو آن خالِ سیه دانی چیست؟نقط...

تا سرِ زلفِ تو در دستِ نسیم افتادست ‌

دلِ...

01:53
  • 5

  • 1 ماه پیش
01:53
برو به کارِ خود ای واعظ این چه فریادست ‌مرا فِتاد دل از ره، تو را چه اُفتادست؟ ‌ ‌میان او که خدا آفریده است از هیچ ‌دقیقه‌ایست که هیچ آفریده نَگشادست ‌به کام تا نرساند مرا لبش، چون ناینصیحتِ همه عالم ...

برو به کارِ خود ای واعظ این چه فریادست ‌

...

01:31
  • 5

  • 1 ماه پیش
01:31
۱نسیمِ بادِ صبا دوشم آگهی آوردکه روزِ محنت و غم رو به کوتهی آورد۲به مُطربانِ صَبوحی دهیم جامهٔ چاکبدین نوید که بادِ سحرگهی آورد۳بیا بیا که تو حورِ بهشت را رضواندر این جهان ز برایِ دلِ رهی آورد۴همی‌روی...

۱

نسیمِ بادِ صبا دوشم آگهی آورد

که ...

01:22
  • 5

  • 1 ماه پیش
01:22
صبا وقتِ سحر بویی ز زلفِ یار می‌آورددل شوریدهٔ ما را به بو، در کار می‌آوردمن آن شکلِ صنوبر را ز باغِ دیده بَرکَندَمکه هر گُل کز غمش بِشْکُفت مِحنت بار می‌آوردفروغِ ماه می‌دیدم ز بامِ قصر او روشنکه رو ...

صبا وقتِ سحر بویی ز زلفِ یار می‌آورد

دل ش...

01:35
  • 6

  • 1 ماه پیش
01:35
چه مستی است؟ ندانم که رو به ما آورد ‌که بود ساقی و این باده از کجا آورد؟ ‌ ‌تو نیز باده به چنگ آر و راهِ صحرا گیر ‌که مرغ نغمه‌سُرا سازِ خوش‌نوا آورد ‌ ‌دلا چو غنچه شکایت ز کارِ بسته مَکُنکه بادِ صبح ...

چه مستی است؟ ندانم که رو به ما آورد ‌

که ...

01:31
  • 7

  • 1 ماه پیش
01:31
رَواقِ منظرِ چشمِ من آشیانهٔ توستکَرَم نما و فرود آ که خانه، خانهٔ توستبه لطفِ خال و خط از عارفان ربودی دللطیفه‌های عَجَب زیرِ دام و دانهٔ توستدلت به وصلِ گل ای بلبلِ صبا خوش بادکه در چمن همه گلبانگِ ...

رَواقِ منظرِ چشمِ من آشیانهٔ توست

کَرَم ن...

01:27
  • 7

  • 1 ماه پیش
01:27
حَسْبِ حالی نَنِوِشتی و شد ایّامی چند ‌مَحرمی کو که فرستم به تو پیغامی چند؟ ‌ ‌ما بدان مقصدِ عالی نتوانیم رسید ‌هم مگر پیش نَهَد لطفِ شما گامی چند ‌ ‌چون مِی از خُم به سبو رفت و گُل افکند نقاب ‌فرصتِ ...

حَسْبِ حالی نَنِوِشتی و شد ایّامی چند ‌

م...

01:30
  • 18

  • 1 ماه پیش
01:30
۱ ‌خدا چو صورتِ ابرویِ دلگشای تو بست ‌گشادِ کارِ من اندر کرشمه‌هایِ تو بست ‌۲ ‌مرا و سروِ چمن را به خاکِ راه نشاند ‌زمانه تا قَصَبِ نرگسِ قبای تو بست ‌۳ ‌ز کارِ ما و دلِ غنچه صد گره بگشود ‌نسیمِ گل چو...

۱ ‌

خدا چو صورتِ ابرویِ دلگشای تو بست ‌

01:09
  • 10

  • 1 ماه پیش
01:09
دوستان وقت گل آن به که به عشرت کوشیم ‌سخن اهل دل است این و به جان بنیوشیم ‌نیست در کس کرم و وقت طرب می‌گذرد ‌چاره آن است که سجاده به مِی بفروشیم ‌خوش هوایی‌ست فرح‌بخش خدایا بفرست ‌نازنینی که به رویش م...

دوستان وقت گل آن به که به عشرت کوشیم ‌

سخ...

01:11
  • 10

  • 1 ماه پیش
01:11
گر من از باغِ تو یک میوه بچینم چه شود؟ ‌پیش پایی به چراغِ تو ببینم چه شود؟ ‌ ‌یا رب اندر کَنَفِ سایهٔ آن سروِ بلند ‌گر منِ سوخته یک دَم بنشینم چه شود؟ ‌ ‌آخِر ای خاتَمِ جمشیدِ همایون آثار ‌گر فِتَد عک...

گر من از باغِ تو یک میوه بچینم چه شود؟ ‌

...

01:19
  • 14

  • 1 ماه پیش
01:19
گرچه بر واعظِ شهر این سخن آسان نشود ‌تا ریا وَرزَد و سالوس مسلمان نشود ‌ ‌رندی آموز و کَرَم کُن که نه چندان هنر است ‌حَیَوانی که ننوشد مِی و انسان نشود ‌ ‌گوهرِ پاک بِباید که شود قابلِ فیض ‌ور نه هر س...

گرچه بر واعظِ شهر این سخن آسان نشود ‌

تا ...

01:14
  • 17

  • 1 ماه پیش
01:14
ساقی حدیثِ سرو و گل و لاله می‌رود ‌وین بحث با ثَلاثهٔ غَسّاله می‌رود ‌ ‌مِی ده که نوعروسِ چمن حَدِّ حُسن یافت ‌کار این زمان ز صنعتِ دَلّاله می‌رود ‌ ‌شِکَّرشِکن شَوَند همه طوطیانِ هند ‌زین قندِ پارسی ...

ساقی حدیثِ سرو و گل و لاله می‌رود ‌

وین ب...

01:25
  • 12

  • 1 ماه پیش
01:25
خلوت گُزیده را به تماشا چه حاجت است ‌چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است ‌‌ جانا به حاجتی که تو را هست با خدا ‌کآخِر دمی بپرس که ما را چه حاجت است ‌ ‌ای پادشاهِ حُسن خدا را بسوختیم ‌آخِر سؤال کن که گ...

خلوت گُزیده را به تماشا چه حاجت است ‌

چون...

02:17
  • 15

  • 1 ماه پیش
02:17
خلوت گُزیده را به تماشا چه حاجت است ‌چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است ‌‌ جانا به حاجتی که تو را هست با خدا ‌کآخِر دمی بپرس که ما را چه حاجت است ‌ ‌ای پادشاهِ حُسن خدا را بسوختیم ‌آخِر سؤال کن که گ...

خلوت گُزیده را به تماشا چه حاجت است ‌

چون...

02:17
  • 12

  • 1 ماه پیش
02:17
سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی ‌دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی ‌‌ ‌چشم آسایش که دارد از سپهر تیزرو؟ ‌ساقیا جامی به من ده تا بیاسایم دمی ‌‌ ‌زیرکی را گفتم: «این احوال بین»، خندید و گفت: ‌«صعب...

سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی ‌

دل ...

02:27
  • 28

  • 3 ماه پیش
02:27
ای بی‌خبر بکوش که صاحب‌خبر شوی ‌تا راهرو نباشی کی راهبر شوی؟ ‌ ‌در مکتب حقایق پیش ادیب عشق ‌هان ای پسر بکوش که روزی پدر شوی ‌ ‌دست از مسِ وجود چو مردان ره بشوی ‌تا کیمیای عشق بیابی و زر شو ‌ ‌خواب و خ...

ای بی‌خبر بکوش که صاحب‌خبر شوی ‌

تا راهرو...

02:02
  • 32

  • 4 ماه پیش
02:02
خیز تا خرقه صوفی به خرابات بریم‌ ‌شطح و طامات به بازار خرافات بریم ‌ ‌سوی رندان قلندر به ره آورد سفر ‌دلق بسطامی و سجاده طامات بریم ‌ ‌تا همه خلوتیان جام صبوحی گیرند ‌چنگ صبحی به در پیر مناجات بریم ‌ ...

خیز تا خرقه صوفی به خرابات بریم‌ ‌

شطح و ...

02:20
  • 25

  • 4 ماه پیش
02:20
در همه دِیر مغان نیست چو من شیدایی ‌خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی ‌ ‌دل که آیینهٔ شاهی‌ست غباری دارد ‌از خدا می‌طلبم صحبت روشن‌رایی ‌ ‌کرده‌ام توبه به دست صنم باده‌فروش ‌که دگر مِی نخورم بی رخ بزم‌آر...

در همه دِیر مغان نیست چو من شیدایی ‌

خرقه...

05:10
  • 35

  • 4 ماه پیش
05:10
در همه دِیر مغان نیست چو من شیدایی ‌خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی ‌ ‌دل که آیینهٔ شاهی‌ست غباری دارد ‌از خدا می‌طلبم صحبت روشن‌رایی ‌ ‌کرده‌ام توبه به دست صنم باده‌فروش ‌که دگر مِی نخورم بی رخ بزم‌آر...

در همه دِیر مغان نیست چو من شیدایی ‌

خرقه...

01:36
  • 28

  • 4 ماه پیش
01:36
باز آی و دلِ تنگِ مرا مونس جان باش ‌وین سوخته را مَحرَمِ اسرارِ نهان باش ‌ ‌زان باده که در میکدهٔ عشق فروشند ‌ما را دو سه ساغر بده و گو رمضان باش ‌ ‌در خرقه چو آتش زدی ای عارفِ سالِک ‌جهدی کن و سرحلقه...

باز آی و دلِ تنگِ مرا مونس جان باش ‌

وین ...

20:08
  • 46

  • 4 ماه پیش
20:08
باز آی و دلِ تنگِ مرا مونس جان باش ‌وین سوخته را مَحرَمِ اسرارِ نهان باش ‌ ‌زان باده که در میکدهٔ عشق فروشند ‌ما را دو سه ساغر بده و گو رمضان باش ‌ ‌در خرقه چو آتش زدی ای عارفِ سالِک ‌جهدی کن و سرحلقه...

باز آی و دلِ تنگِ مرا مونس جان باش ‌

وین ...

03:10
  • 26

  • 4 ماه پیش
03:10
هر ذره که در خاک زمینی بوده‌ست ‌پیش از من و تو تاج و نگینی بوده‌ست ‌گرد از رخ نازنین به آزرم فشان ‌کآن هم رخ خوب نازنینی بوده‌ست خیام...

هر ذره که در خاک زمینی بوده‌ست ‌

پیش از م...

00:19
  • 29

  • 4 ماه پیش
00:19
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی ‌دل بی‌ تو به جان آمد وقت است که بازآیی ‌ ‌دائم گل این بُستان شاداب نمی‌ماند ‌دریاب ضعیفان را در وقتِ توانایی ‌ ‌دیشب گِلهٔ زلفش با باد همی کردم ‌گفتا «غلطی بگذر زین فک...

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی ‌

دل بی‌ ...

05:23
  • 35

  • 4 ماه پیش
05:23
امروز تو را دسترس فردا نیست ‌واندیشهٔ فردات به جز سودا نیست ‌ضایع مکن این دم ار دلت شیدا نیست ‌کاین باقی عمر را بها پیدا نیست ‌#خیام...

امروز تو را دسترس فردا نیست ‌

واندیشهٔ فر...

00:27
  • 30

  • 4 ماه پیش
00:27
سال‌ها دل طلبِ جامِ جم از ما می‌کردوآنچه خود داشت ز بیگانه تمنّا می‌کردگوهری کز صدفِ کون و مکان بیرون استطلب از گمشدگانِ لبِ دریا می‌کردمشکلِ خویش بَرِ پیرِ مُغان بُردم دوشکاو به تأییدِ نظر حلّ‌ِ معمّ...

سال‌ها دل طلبِ جامِ جم از ما می‌کرد

وآنچه...

01:42
  • 41

  • 4 ماه پیش
01:42
فاش می‌گویم و از گفتهٔ خود دلشادمبندهٔ عشقم و از هر دو جهان آزادمطایرِ گلشنِ قُدسم چه دهم شرحِ فِراق؟که در این دامگَهِ حادثه چون افتادممن مَلَک بودم و فردوسِ بَرین جایَم بودآدم آورد در این دیرِ خراب آ...

فاش می‌گویم و از گفتهٔ خود دلشادم

بندهٔ ع...

01:30
  • 50

  • 4 ماه پیش
01:30
رسید مژده که ایّامِ غم نخواهد ماندچنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماندمن ار چه در نظرِ یار خاک‌سار شدمرقیب نیز چنین محترم نخواهد ماندچو پرده‌دار به شمشیر می‌زند همه راکسی مُقیمِ حریمِ حَرَم نخواهد ماندچ...

رسید مژده که ایّامِ غم نخواهد ماند

چنان ن...

01:29
  • 34

  • 4 ماه پیش
01:29
زاهدِ ظاهرپرست از حالِ ما آگاه نیستدر حقِ ما هر چه گوید جایِ هیچ اکراه نیستدر طریقت هر چه پیشِ سالک آید خیرِ اوستدر صراطِ مستقیم ای دل کسی گمراه نیستتا چه بازی رخ نماید بیدَقی خواهیم راندعرصهٔ شطرنجِ ...

زاهدِ ظاهرپرست از حالِ ما آگاه نیست

در حق...

04:25
  • 54

  • 4 ماه پیش
04:25
آن شبِ قدری که گویند اهلِ خلوت امشب استیا رب این تأثیرِ دولت در کدامین کوکب است؟تا به گیسویِ تو دستِ ناسزایان کم رسدهر دلی از حلقه‌ای در ذکرِ یارب یارب استکشته چاه زنخدان توام کز هر طرفصد هزارش گردنِ ...

آن شبِ قدری که گویند اهلِ خلوت امشب است

ی...

03:08
  • 47

  • 4 ماه پیش
03:08
سینه از آتش دل، در غمِ جانانه بسوختآتشی بود در این خانه که کاشانه بسوختتنم از واسطهٔ دوریِ دلبر بگداختجانم از آتشِ مهرِ رخِ جانانه بسوختسوزِ دل بین که ز بس آتش اشکم، دلِ شمعدوش بر من ز سرِ مِهر، چو پر...

سینه از آتش دل، در غمِ جانانه بسوخت

آتشی ...

01:29
  • 30

  • 4 ماه پیش
01:29
یا رب مکن از لطف پریشان ما راهر چند که هست جرم و عصیان ما راذات تو غنی بوده و ما محتاجیممحتاج به غیر خود مگردان ما راابوسعید ابوالخیر...

یا رب مکن از لطف پریشان ما را

هر چند که ه...

00:32
  • 37

  • 4 ماه پیش
00:32
گدای عشقم و سلطان حسن شاه من است ‌به حسن نیت عشقم خدا گواه من است ‌خیال روی تو در هر کجا که خیمه زند ‌ز بی‌قراری‌ام آنجا قرارگاه من است ‌به محفلی که تویی صدهزار تیر نگاه ‌روانه گشته ولی کارگر نگاه من ...

گدای عشقم و سلطان حسن شاه من است ‌

به حسن...

01:56
  • 48

  • 4 ماه پیش
01:56
shenoto-ads
shenoto-ads