توضیحات
در یک تابستان داغ به سراغت خواهم آمد
پای پیاده و از یک راه کوهستانی
طولانیترین مسیر را هم برای خود انتخاب خواهم کرد
سنگلاخترینش را، دشوارترینش را
خود را برای تو آماده خواهم کرد
من سفری عاشقانه خواهم داشت
از کنار جاده برایت گلهای زیادی خواهم چید
همه را در یک سبد خواهم چید
و سبد را چون صلیبی مقدس بر دوش خواهم کشید
دوریت را سخت خواهم چشید
زجر خواهم کشید
روزها، شبها
زیر آفتاب
زیر باران
در میان طوفان و بوران
و در تمامی آن لحظهها تنها به تو فکر خواهم کرد
من ثانیهها را پای فاصلهها قربانی خواهم کرد
بیوقفه صدایت خواهم کرد
از تمامی صخرهها بالا خواهم رفت
روی هر سنگی نقش تو را حک خواهم کرد
عاقبت راهی به درون قلبت پیدا خواهم کرد
من روزهای زیادی را در کنارت خواهم ماند
شبهای زیادی را با تو بیدار خواهم ماند
عشقم به تو را نشان خواهم داد
قلبم را به تو خواهم داد
و در اولین غروب پاییزی پای تو جان خواهم داد
من مرگ را زندگی خواهم نامید
و زندگی را یک دفتر شعر
و پایان دفترم را در کنار تو جشن خواهم گرفت
تا شاید وقتی که دوباره چشمانم را باز میکنم
خود را در میان سطور دفتر تو بیابم