همراهشو
بنیوش
بنوش
بنوشان
شب ششصد و هشتادم ۶۸۰
پایان حکایت عجیب و غریب
حکایت عبدالله بن معمر قیسی
ملکشاپور اسلام قبول نکرد. او را در خارج شهر بر دار کردند و شهر را زیور بستند و مردمان شهر نشاط و انبساط کردند و مرادشاه را تاج کسروی بر سر بنهادند و او را پادشاه عجم و دیلم دانستند...
نه دست عهد گرفتی
که پای مهر بدارم
به چشم خویش بدیدم
خلاف هرچه بگفتی
سعدی
تصویر را تصور کن!
بینخطهای هر خبر و هر داستان را ببین و تصور کن و بشنو...
به روالهای ناروایی که هنوز از پسِ قرنها برقرار مانده بیندیش...
«هزارویک شب»
ترجمهی عبداللطیف تسوجی تبریزی
قصّهگو #شهرزادفتوحی
تنظیم #مجتبی_میرسمیعی
باشد که قصّه، چترِ باران غصّهها شود
باشد که قصّه، صدفِ آرامشی باشد
در دریاهای توفانی این جهان
هنر و زندگی شهرزاد
یوتیوب
https://www.youtube.com/playlist?list=PLPpgSsdZeHm0DKO5jWxbXXmC-FelHleB0
#هزارویکشب #هزار_و_یک_شب
Shahrzad Art&Life
مشتاق پیشنهاد و نقد و نظر شما هستم:
🕯️
اولین نفر کامنت بزار
همراهشو
بنیوش
بنوش
بنوشان
همراهشو
بنیوش
بنوش
بنوشان
همراهشو
بنیوش
بنوش
بنوشان
همراهشو
بنیوش
بنوش
بنوشان
همراهشو
بنیوش
بنوش
بنوشان
همراه شوید
بنیوشید
بنوشید
...همراه شوید
بنیوشید
بنوشید
...همراه شوید
بنیوشید
بنوشید
...بیپرخاش...
...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است