وداع بوستان با دیدۀ تر می کند شبنم
شب از آغوش گل بالین و بستر می کند شبنم
سحرگاهان سفر با دیدۀ تر می کند شبنم
نگاه گرم جانان بال پرواز است عاشق را
به سوی آسمان پرواز بی پر می کند شبنم
اگر چون قطره اشکی شب ز چشم آسمان افتد
سحر از چشمۀ خورشید سر بر می کند شبنم
مرا از این دل ناکام شرم آید چو می بینم
شبی تا صبح در آغوش گل سر می کند شبنم
جدایی سخت باشد آشنایان را ز یکدیگر
وداع بوستان با دیدۀ تر می کند شبنم
نمی کاهد اگر از عمر عاشق وصل گلرویان
چرا از خندۀ گل عمر کمتر می کند شبنم؟
اولین نفر کامنت بزار
تویی جوانهٔ جاوید ...
ابرِ چمنِ تشنه
امّید بیا با من و ...
تو
نشاط زمزمه
گمگشتۀ دیار محبت <...
همه جا
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است