• 6 ماه پیش

  • 38

  • 02:00

شمارۀ 128 - غزلی از اخوان ثالث-م.امید

پانصد غزل - بخش چهارم
0
توضیحات

تو صفای مهربانان، ز صدا نمی شناسی!


نه شگفت اگر بگویی که مرا نمی شناسی

بلی ای بلا تو شاهی و گدا نمی شناسی

نه همین وفای ما را ، که محبت و وفا را

به خدا نمی‌ شناسی، به خدا نمی‌ شناسی

دل من شکستی آخر به نگاه خشم‌باری

به خدا تو قدر دل را و مرا نمی شناسی

گهری گران‌بها را چو خَزَف فکندی از کف

چه کنم تو را که طفلی و بها نمی شناسی

به نگه شناختم من، که تو بی‌وفا حبیبی

تو صفای مهربانان، ز صدا نمی شناسی

غم عشق و دردمندی ز نگاه بی زبانم

بسزا شناس جانا، بسزا نمی شناسی

 نکنم سفر به شهری که در او صفا نباشد

تو ولی سفر پرستی و صفا نمی شناسی

 

 

 


با صدای
دسته بندی‌ها

رده سنی
محتوای تمیز