در آموزش فروش تلفنی سنتی، به ما یاد دادهاند که یک «خدمتگزار» باشیم. ما باید هر کاری که مشتری میخواهد انجام دهیم: «بله قربان، حتماً نمونه رایگان میفرستم»، «بله قربان، سه نسخه مختلف پیشفاکتور برایتان میزنم»، «بله قربان، هر زمان شما بگویید تماس میگیرم». ما آنقدر «خوب» و «در دسترس» هستیم که به طور ناخودآگاه، ارزش خودمان را در ذهن مشتری پایین میآوریم. ما از یک «متخصص» به یک «فروشنده نیازمند» تبدیل میشویم. اما اگر کلید ایجاد اعتماد و علاقه، نه در «لطف کردن» به مشتری، بلکه در «لطف گرفتن» از او باشد چه؟
سایت ما : rahemodiran.com
اینستاگرام : behzadesteghamat
اولین نفر کامنت بزار
شما ساعتها وقت گذاشتهاید. یک راهحل بینقص، ی...
اگر اهل بازیهای ویدیویی باشید، با مفهوم «گراین...
در یک مذاکره تلفنی، هیچ جملهای به اندازه «نمی...
این سناریو را تصور کنید: شما به عنوان یک کارشنا...
شما یک مکالمه فروش تلفنی فوقالعاده را به پایان...
ساعت ۴ بعدازظهر است. شما تمام روز را مشغول تماس...
برای شما هم این صحنه آشناست: یک تماس فروش تلفنی...
«قیمت شما خیلی بالاست.»، «الان وقت ندارم.»، «با...
برای هر فروشندهای این لحظه آشناست: با تمام انر...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است