• 3 سال پیش

  • 8

  • 04:36

استقبال ضرر

رادیو شیرازی
0
توضیحات
آن‌روز صبح هم ساعت نه و نيم از خواب بيدار شد و متفاوت با همه‌ي کارگران که ساعت هفت کارشان را آغاز مي‌کردند دمپايي به‌پا و خش‌خش کنان رفت دنبال خريد نان تازه و صبحانه. ساعت حدود ده و نيم بعد از صبحانه‌اش رفت پشت ساختمان و کم‌کم بوي دود مواد بلند شد. صداي سلام بي‌حال صبح‌گاهي‌اش را ساعت ساعت حدود دوازده ظهر شنيدم. آن سال مدير پروژه‌ي يک مجتمع بودم در يکي از بندرها و معمولاً کارگران و استادکاران از شهرهاي ديگر به آن‌جا مي‌آمدند. جواب سلامش را دادم و او رفت براي رنگ‌آميزي نرده‌اي که از ابتداي پروژه هنوز رنگ نشده بود. کاري که بايد يک‌روزه تمام مي‌شد و تا الآن چهل روز طول کشيده ‌بود‌.

با صدای
دسته بندی‌ها

رده سنی
محتوای تمیز
تگ ها
shenoto-ads
shenoto-ads