• 6 ماه پیش

  • 46

  • 01:54

شمارۀ 135 - غزلی از محمد قهرمان

پانصد غزل - بخش چهارم
0
توضیحات

خنده بر لب آوردن، گریه در گلو کردن


عادتم شده در عشق، گاهِ گفتگو کردن

خنده بر لب آوردن، گریه در گلو کردن

می‌شود ز دستم گم رشتۀ سخن صد بار

گر شبی شود روزی با تو گفتگو کردن

از تو گوشۀ چشمی دید چشم و حاشا کرد

بایدش چو آیینه، با تو رو به رو کردن

دردمند عشقت را حال از دو بیرون نیست :

یا ز عشق جان دادن، یا به درد خو کردن

کاش صد زبان باشد همچو شانه عاشق را

تا تواند از دستت، شِکوِه مو به مو کردن

ای امید جان گفتی چیست آرزوی تو؟

گر وصال ممکن نیست، ترک آرزو کردن

غرق می‌کنم در اشک خویش را شبی چون شمع

پیش محرمان تا چند حفظ آبرو کردن؟

 

 


با صدای
دسته بندی‌ها

رده سنی
محتوای تمیز