چون غبار آرزو بر طاق ایوانت نشینم
خواهم ای گل خار گردم تا به دامانت نشینم
یا اگر خواهی به چشم دشمن جانت نشینم
استخوانم گر چه خاکستر کنی از سوز هجران
چون غبار آرزو بر طاق ایوانت نشینم
ور نمانَد غیر مشتی استخوان از پیکر من
شانه گردم در خم زلف پریشانت نشینم
سایه ام گر محو گردد پیش خورشید جمالت
خواب نوشین سحر گردم به مژگانت نشینم
گر شوی بیدار و بگشایی زهم پیوند مژگان
فتنه گردم ناز گردم روی چشمانت نشینم
عاقبت روزی که از شیدا اثر باقی نمانَد
شعر گردم در دهان شکّر افشانت نشینم
اولین نفر کامنت بزار
فروغ عشق و جوانی چ...
نغمههای مخالف
گلزار جهان خرمی از...
گذشت قافلۀ عمر
مرا فراق تو بی نال...
دور از آن زلف پریش...
تا من به خود نیام...
باغ منی هنوز ...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است