• 2 سال پیش

  • 49

  • 50:23

علم‌گرایی در دوره مدرن

کانون اندیشه جوان
0
توضیحات
ریشه‌های علم‌گرایی به دوره انقلابات علمی در قرن هفدهم برمی‌گردد. تا آن زمان دانشمندان با معارف تلفیقی از محتوای کتب مقدس مسیحی-یهودی و حکمت باستانی یونان مشغول بودند اما ظهور آموزش‌های جدید در اواخر دوره رنسانس، اقتدار این معارف سنتی را به چالش کشید و مبانی کهن دانش را به تزلزل انداخت. بیکن، دکارت و گالیله پیش‌قراولان جریان عمومی بودند که مبنای جدیدی برای کسب دانش را ادعا می‌کرد. بر اساس اين مبنا، كشف حقيقت جهان خارج، به جای آنکه مبتني بر تحلیل متون باستانی باشد، از موشکافی دقیق طبیعت بدست مي‌آمد. دکارت و بیکن معتقد بودند علم می‌تواند بشر را از رنج‌های غیرضروری رها کند و دستیابی به این هدف را در همین زندگی تضمین نماید به جای آنکه آن را به حیات پس از مرگ حواله دهد. یک قرن بعد، بسیاری از اندیشمندان روشنگری، تلاش برای قدرت‌گیری علوم طبیعی را ادامه دادند. آنها ادعا داشتند که نه تنها علم، کیفیت زندگی انسان را بالا می‌برد، بلکه به ارتقای اخلاقی او نیز کمک می‌کند و حتی مدعی شدند که علم می‌تواند جایگزین دین شود. موج تجربه‌گرايي علمي كه در قرن هفدهم با بيكن آغاز گرديد، از طريق روشنفكران قرن هجدهم فرانسه و اصحاب دايره المعارف مانند لاك و تجربه‌گرايان قرن نوزدهمي مانند آگوست كنت به قرن بيستم كشيده شد و بـه دست اصحاب حلقه وين در دهه ۱۹۲۰ میلادی به اوج خود رسيد. اما پس از چند سده از گذشت این تصورات از علم و غلبه گفتمان علم‌گرایی در دنیا انسان مدرن در کجا قرار دارد؟ تا چه میزان توانسته به آرزوهای خود ذیل «علم» دست پیدا کند و چه افق‌های ذیل این گفتمان رخ می‌نماید؟

با صدای
روزبه زارع

رده سنی
محتوای تمیز
shenoto-ads
shenoto-ads