توضیحات
آدم چهارمتری
دوستی دارم که گاهی برای تبریک مناسب تها
یا تسلیت درگذش تها پارچ هنویسی م یکند.
من هم بدم نم یآید بعضی اوقات کنارش
بنشینم و به صحب تهایش گوش کنم. رشت هاش
روا نشناسی آموزشی است و کلامش د لنشین
و روان. پیرمرد ب یسوادی که همه عموجان
صدایش م یزنند و همان اطراف کارگری
م یکند و گاهی با حر فهای از سر سادگی
و خند هدارش دیگران را سرگرم م یکند، روزی
سروکل هاش پیدا شد. دست به کمر و کلاه
پشمی بر سر، قیاف هی فکاهی و ح قب هجانب.
»؟ متری چندتومان پارچه م ینویسی « : گ