این برکۀ بی حوصله اندازۀ من نیست!
خاتون من، آن جا که تویی مُشک ختن چیست؟
جز عطر تو در این غزل تازۀ من نیست
این قصه که واگویه شده سینه به سینه
افسانۀ عشق است که آوازۀ من نیست
من ماهیام اما به سرم شور نهنگ است
این برکۀ بی حوصله اندازۀ من نیست
شهری که منم، رو به تو آغوش گشوده ست
هر رهگذری در خور دروازۀ من نیست
دفترچۀ آن شاعر یک لایه قبایم
جز خرقۀ غم بر تن شیرازۀ من نیست
دیوانه شوم یا نشوم، عشق میآید
پیدا شدن ماه به خمیازۀ من نیست
اولین نفر کامنت بزار
ای
چون
می خندم و
لب تر کنم این جا
هزار قاص...
عشق
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است