به خویش رحم کن ای شاهدخت کشور حُسن
مباش در پی کتمان که این گناه تو نیست
که عشق می رسد از راه و دلبخواه تو نیست
به فکر مسند محکم تری از اینها باش
که عقل مصلحتاندیش تکیه گاه تو نیست
سیاهبخت تر از موی سر به زیر تو باد
هر آنکه کشتۀ ابروی سربهراه تو نیست
سیاه لشگر مویتشکست خورده مباد
نشان همدلی انگار در سپاه تو نیست
کشیده اند نشابور را به بند و هنوز
خیال صلح درین خیل روسیاه تو نیست
به خویش رحم کن ای شاهدخت کشور حسن
چرا که آینه تابآور نگاه تو نیست
اولین نفر کامنت بزار
هزار قاص...
عشق
شبیه قطره می آیم ب...
ناز چشما...
در پیشگاه عشق تو <...
بتاز رخش...
من زنده به
یک
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است