- 4 ماه پیش
- 5
- 02:11
شمارۀ 95 - غزلی از مهدی موسوی
پانصد غزل-بخش پنجم
0
توضیحات
باید تو را به لهجۀ باران، بخوانمت!
زیباتر از ترانۀ باران، بخوانمت؟
یا نغمههای سبز بهاران، بخوانمت؟
در حجلۀ زلالِ نگاهم نشستهای
مهتابِ کوچههایِ درخشان، بخوانمت؟
خورشیدِ شهر آینهها، ناخدای عشق!
در حیرتم، تو را به چه عنوان، بخوانمت؟
سلطانِ بی قرینۀ هر قلبِ عاشقی
فُلکِ نجاتِ پهنۀ توفان، بخوانمت؟
از لحظهای که صحنِ دلم، کربلا شدهست
باید همیشه با لبِ عطشان، بخوانمت!
ای آفتاب آینه، رنگین کمان مهر
منشور پاک فطرت و ایمان، بخوانمت؟
تصنیف نور و مائدۀ فجر و کوثری
تفسیر آیه آیۀ قرآن، بخوانمت؟
در حیرتم، تو را به چه نامی صدا کنم؟
باید تو را به لهجۀ باران، بخوانمت
Avatar
کاربر شنوتواولین نفر کامنت بزار
- 3
- 4 ماه پیش
جهان سه نقطۀ پوچی است، خالی از نامت کجاست جای تو در جملۀ زمان که هنوز…که پیش از این؟ که هم اکنون؟ که بعد از آن؟ که هنوز؟و با چه قید بگویم که دوستت دارم؟ـ که تا ابد؟ که همیشه؟ که جاودان؟ که هنوز؟س...
جهان
02:27
- 3
- 4 ماه پیش
02:27
- 4
- 4 ماه پیش
در پرده ماند نغمۀ کیهانی سکوت بیدار شو که راز جهان را نزیستیبا عشق، گوشه های نهان را نزیستیفرصت کم است و همسفر رودخانه شوای قطره ای که شور روان را نزیستیهر بامداد تازگی از راه می رسددر کهنگی خزید...
در پرده ماند
01:44
- 4
- 4 ماه پیش
01:44
- 3
- 4 ماه پیش
از نور ناب، چشم تو را آفریده اند! از روح آب، چشم تو را آفریده انداز نور ناب، چشم تو را آفریده انددر تو نگاه می کنم و صبح می شوماز آفتاب، چشم تو را آفریده اندمی نوشم از نگاه تو و باز تشنه امآه... ...
از نور ن...
01:09
- 3
- 4 ماه پیش
01:09
- 3
- 4 ماه پیش
رؤیای مرمری! به تو باید نگاه کرد اعجاب آوری، به تو باید نگاه کرداز هوش می بری، به تو باید نگاه کرداین چشم ها برای تماشای تو کم استبا چشم دیگری به تو باید نگاه کردپیکرتراش های نخستین نوشته اند:سهل...
رؤیای مر...
01:39
- 3
- 4 ماه پیش
01:39
- 3
- 4 ماه پیش
ای عشق، ای ترنم همواره دلپذیر بی پرده می سرایمت ای شور چشمگیرای عشق، ای ترنّم همواره دلپذیرای راز اضطراب دلانگیز رودهاای هرچه، هرکه از گذران تو ناگزیرمعصوم مثل چشمۀ چشمان کودکانمغرور مثل کوه و پ...
ای عشق، ای
01:28
- 3
- 4 ماه پیش
01:28
- 3
- 4 ماه پیش
دست صبورى در عطش تا کى فشردن؟ تا کى کلید دل به تو باید سپردن؟ سنگینى یک قفل را با خویش بردن؟ حتى براى دیدنت در خلوت خواب باید هزاران چشمک شب را شمردن؟ تا کى براى ماندن دیوار پرهیز لب بر لب جام فراموش...
دست صبور...
01:18
- 3
- 4 ماه پیش
01:18
- 6
- 4 ماه پیش
مملو از غرور پَرکشیدنم من همیشه عاشق پریدنم عاشق به آسمان رسیدنم عاشقِ کرانه هاى دوردست تشنه ستاره سرکشیدنم گرچه بسته است بالهاى من مملو از غرور پَرکشیدنم کیست باورم کند که مردن است طعم تلخ...
مملو از <...
01:11
- 6
- 4 ماه پیش
01:11
- 9
- 4 ماه پیش
شاد و شیدا عین گلهای بهارآورد بودپیش از این هر چار فصل روزگارم سرد بودشانههایم بیبهار و شاخههایم زرد بودپیش از این در التهابآباد داروخانههاهرچه گشتم درد بود و درد بود و درد بودپیش از این حتی ردی...
شاد و شی...
02:32
- 9
- 4 ماه پیش
02:32
- 2
- 4 ماه پیش
مشتاق و بیقرار بههم میزند دلم چندیست عاشقانه قلم میزند دلماز ماجرای چشم تو دم میزند دلمنام تو از شبی که به رگهای من دویدیک در میان برای خودم میزند دلماین را که مردمان ضربان نام کردهانددس...
مشتاق و ...
02:14
- 2
- 4 ماه پیش
02:14
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است