دلم کتاب پریشان پاره پارۀ توست
امید زیستنم دیدن دوبارۀ توست
قراربخش دلم تاب گاهوارۀ توست
تو ای شکوفۀ ایام آرزومندی
بمان که دیدۀ من روشن از نظارۀ توست
نگاه پاک توام صبح آفتابی بود
کنون چراغ شبم چشم پرستارۀ توست
به یک اشاره، مرا رخصت پریدن بخش
که مرغ وحشی دل، رام یک اشارۀ توست
به پاره کردن اوراق هر کتاب مکوش
دلم کتاب پریشان پاره پارۀ توست
شبی نماند که بی گریه ام به سر نرسید
زلال اشک پدر، برق گوشوارۀ توست
دلم چو موج، به سر میدود ز بیم زوال
کرانهای که پناهش دهد، کنارۀ توست
خجسته پوپک من، ای یگانه کودک من!
امید زیستنم، دیدن دوبارۀ توست
اولین نفر کامنت بزار
شکوه سبز...
خنده بر ...
برای زیستنم،
شراب کهن...
وداع بوس...
تویی جوانهٔ جاوید ...
ابرِ چمنِ تشنه
امّید بیا با من و ...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است