گاهی وقتا حس میکنی زندگی زیادی سنگینه برات؟
یا انگار هنوز یه بخش از وجودت نمیخواد مسئولیتپذیر بشه؟
یا همیشه دلت میخواد یکی باشه که تکیه کنی، تصمیم بگیره، هواتو داشته باشه؟
“کاش لازم نبود اینهمه تصمیم بگیرم…”
“نمیتونم با این مسئولیت کنار بیام.”
“یه بخش ازم نمیخواد بزرگ شه…”
این طرحواره یعنی بخشی از روانت هنوز در حالت کودکانه گیر کرده—یه کودک درون که از دنیا میترسه، نمیخواد مسئول باشه، یا هنوز دنبال حمایت بیرونیه.
کودک هیچوقت فرصت نمیکنه خودش تصمیم بگیره، اشتباه کنه، یا مستقل بشه.
نتیجه؟ بزرگسالی که منتظر کسیه براش همهچی رو حل کنه.
کودکی که مجبور شده زودتر از سنش بزرگ بشه (بهخاطر بیماری والد، طلاق، فقر، اعتیاد…)، ممکنه کودک درونش رو سرکوب کنه.
ولی این کودک زخمی بعدها برمیگرده و رشد رو مختل میکنه.
مثلاً وقتی کودک بابت تلاش برای «بزرگ شدن» مورد تمسخر یا سرزنش قرار میگیره.
پیام درونی میشه: «بزرگ شدن دردناکه، بهتره کودک بمونم.»
اولین نفر کامنت بزار
گر تا حالا با خودت گفتی:
“من...
اگر تا به حال با خودت گفتی یا حس کردی:
بیا بریم سراغ یکی از اون طرحوارههایی که خیلیو...
این ط...
اگر تا حالا با خودت گفتی:
«م...
اگر تا حالا با خودت گفتی:
“م...
اگر تا حالا با خودت گفتی یا حس کردی:
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است