هر دم به یاد آن گل زیبا گریستم
رفتی و بی تو در دل شب ها گریستم
شب ها به یاد روی تو، تنها گریستم
هر شب چو شمع مجلس رندان پاکباز
یا سوختم به خلوت غم، یا گریستم
دور از تو ای شکوفۀ گل! در خزان عمر
چون ابر نوبهار به هر جا گریستم
لب تا نهاد ساغر می بر لب تو دوش
من سوختم ز رشک و چو مینا گریستم
تا آنکه دامن تو شبی آورم به دست
گاهی به دیر و گه به کلیسا گریستم
الفت، چو یار رشتهٔ الفت گسست و رفت
هر دم به یاد آن گل زیبا گریستم
اولین نفر کامنت بزار
ستاره می دمد از
سینۀ غمزده
اسـیر عـشقی و
ای
دلم
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است