چراغ لاله روشن شد به صحرا
بهار آمد بهار من نیامد
گل آمد گلعذار من نیامد
برآوردند سر از شاخ، گلها
گلی بر شاخسار من نیامد
چراغ لاله روشن شد به صحرا
چراغ شام تار من نیامد
جهان را انتظار آمد به پایان
به پایان، انتظار من نیامد
همه یاران کنار از غم گرفتند
چرا شادی کنار من نیامد؟
چه پیش آمد در این صحرا که عمری
گذشت و شهسوار من نیامد
سر از خواب گران برداشت عالم
سبکرفتار یار من نیامد
به کار دوست طی شد روزگارم
دریغ از من، به کار من نیامد
اولین نفر کامنت بزار
به
مگر خواب اجل شیرین...
کاش
چشم تری ما را بس!<...
گلاب می چکد از خام...
تو پیک نو بهارانی!...
باغبانان را
شهر خاموش من آن
ما را «پری»
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است