• 10 ماه پیش

  • 43

  • 01:38

شمارۀ 89 - غزلی از غلامرضا میرزاخانی(قدسی)

پانصد غزل - بخش چهارم
0
توضیحات

چشم تری ما را بس!


همچو خورشید به عالم نظری ما را بس

نفس گرم و دل پر شرری ما را بس

خنده در گلشن گیتی به گل ارزانی باد

همچو شبنم به جهان چشم تری ما را بس

گرچه دانم که میسر نشود روز وصال

در شب هجر، امید سحری ما را بس

اگر از دیدهٔ کوته نظران افتادیم

نیست غم، صحبت صاحب‌نظری ما را بس

شد برومند ز خون دل ما نخل سخن

اگر این نخل دهد برگ و بری ما را بس

در جهانی که نماند ز کسی نام و نشان

«قدسی» از گفتهٔ شیوا اثری ما را بس


با صدای
دسته بندی‌ها

رده سنی
محتوای تمیز