• 10 ماه پیش

  • 43

  • 01:44

شمارۀ 84 - غزلی از پروین دولت‌آبادی

پانصد غزل - بخش چهارم
0
توضیحات

ما را «پری» افسونِ غم‌ها می‌فریبد


آرام کی گیرد دل دیوانهٔ من؟

پندش مده، بندش منه در خانهٔ من

سرگرمِ های و هوی خود می‌ماند امشب

این مایهٔ شور و شرِ مستانهٔ من

در خلوتِ شب‌هایِ خاموشی که دارم

جز غم نکوبد حلقه بر کاشانهٔ من

سر می‌کشد چون شعله از جانم غم و درد

زان خندهٔ گرمِ تو در پیمانهٔ من

در ساغرِ اندوهِ من یادِ تو جوشَد

وای از تو، وای از ساغرِ رندانهٔ من

خالی نمی‌ماند صدف از گوهر اینجا

با یادِ تو ای نازنین دُردانهٔ من

ما را «پری» افسونِ غم‌ها می‌فریبد

پایان ندارد لاجرم افسانهٔ من 

 


با صدای
دسته بندی‌ها

رده سنی
محتوای تمیز