یارم توئی، یارم تویی
تنها تویی تنها تویی، در خلوت تنهاییام
تنها تو می خواهی مرا با این همه رسواییام
ای یار بیهمتـای من، سرمایۀ سودای من
گر بی تو مانم وای من، وای از دل سوداییام
گـر چـه درون آتشـم بـا یـاد روی تـو خـوشــم
از غم قدح ها می کشم وه زین قدح پیماییام
جان گشته سر تا پا تنم از ظلمت تن ایمنم
شـد آفتـاب روشنـم پیــدا بـه ناپیــداییام
من از هوسها جَستهام از آرزوها رَسته ام
مــرغ قفــس بشکستــهام از فرّ بیپرواییام
آن رشک مِهر و مشتری، آمد به صد افسونگری
گفتـــم به زهــره ننگـــری ای دولــــت بینـــاییام
دانی که دلـدارم تویی دانــم خریدارم تویی
یارم تویی یارم تویی، شادم از این شیداییام
اولین نفر کامنت بزار
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است