دل دیوانه در اندیشۀ فرداست هنوز
رفتی از چشمم و دل محو تماشاست هنوز
عکس روی تو در این آینه پیداست هنوز
هر که در سینه دلی داشت به دلداری داد
دل نفرین شدۀ ماست که تنهاست هنوز
در دلم عشق تو چون شمع، به خلوتگه راز
در سرم شور تو چون باده به میناست هنوز
گرچه امروز من آیینۀ فردای من است
دل دیوانه در اندیشۀ فرداست هنوز
عشق آمد به دل و شور قیامت برخاست
زندگی طی شد و این معرکه برپاست هنوز
لب فرو بسته ام از شرم و زبان نگهم
پیش چشمان سخنگوی تو گویاست هنوز
اولین نفر کامنت بزار
یاد تو یادگار تو
گیاه سوختهام، با ...
نخل سرسبزم، ز هجر ...
به یاد دوست هنوز
غرق تمنای توام موج...
به اقبال شرر نازم ...
شوربختی بین که در ...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است