• 1 ماه پیش

  • 6

  • 01:44

شمارۀ 41 - غزلی از امیری فیروزکوهی

پانصد غزل - بخش چهارم
0
توضیحات

گیاه سوخته‎ام، با چمن چه كار مرا؟


به سیرِ باغ چه خوانی درین بهار مرا

گیاه سوخته‎ام، با چمن چه كار مرا

به بی‌نصیبی من بین درین چمن كه نكرد

نوازشی به نگاهی نه گل نه خار مرا

به خنده از برم آن سنگ‌دل گذشت و گذاشت

به گریه‎های جگرسوز زار زار مرا

فریب وعده ی او خوردم و ندانستم

كه می‎كُشد به رهش درد انتظار مرا

تو را چو خرمن گل خواست در كنار رقیب

كسی كه پارۀ دل ریخت در كنار مرا

مرا شكایتی از روزگار در دل نیست

كه نیست چشم امیدی ز روزگار مرا

به روز تیرۀ خود گریه آیدم كه چرا

نه روزگار دهد كام دل، نه یار مرا

امیر، از من آزرده جان چه می‎خواهی؟

دمی به حال دل خویشتن گذار مرا

 


با صدای
دسته بندی‌ها

رده سنی
محتوای تمیز
shenoto-ads
shenoto-ads