• 2 ماه پیش

  • 26

  • 13:57

اپیزود صدوچهارم - تابستان خوانی ( وداع با یار)

رادیو فصل آوا
1
توضیحات

ابر می‌بارد و من می‌شوم از یار جدا

چون کنم دل به چنین روز ز دلدار جدا؟


ابر باران و من و یار ستاده به وداع

من جدا گریه‌کنان، ابر جدا، یار جدا


سبزه نوخیز و هوا خرم و بستان سرسبز

بلبل روی‌سیه مانده ز گلزار جدا


ای مرا در ته هر موی به زلفت بندی

چه کنی بند ز بندم همه یکبار جدا


دیده از بهر تو خونبار شد ای مردم چشم

مردمی کن مشو از دیدهٔ خونبار جدا


نعمت دیده نخواهم که بماند پس از این

مانده چون دیده از آن نعمت دیدار جدا


دیده صد رخنه شد از بهر تو، خاکی ز رهت

زود برگیر و بکن رخنهٔ دیوار جدا


می‌دهم جان مرو از من، وگرت باور نیست

پیش از آن خواهی، بستان و نگهدار جدا


حسن تو دیر نپاید چو ز خسرو رفتی

گل بسی دیر نماند چو شد از خار جدا


"امیرخسرو دهلوی"


با صدای
پیام دهکردی
احمدرضا احمدی
همایون شجریان
راضیه گردکاهد

رده سنی
محتوای تمیز
shenoto-ads
shenoto-ads