امشب آهنگ دیگر کن ای دوست
نغمه دیگری سر کن ای دوست
شادی خاطر دل پریشان
ره بگردان و اشکی بیفشان
ره بگردان که در پرده غم
جان ما می گدازد دمادم
ای غم سر خوشان خوش نوایی
آشنا آشنا آشنایی
مثل پیوستن باغ و باران
آشنای دل بی قراران
ای غم آشنا یادمان کن
از پریشانی آزادمان کن
امشب آهنگ دیگر کن ای دوست
نغمه دیگری سر کن ای دوست
"اسماعیل امینی"
اولین نفر کامنت بزار
هراس از این عاشقانه هایی
که بر لبم مانده ...
روی ماه دستمال نمدار میکشم
نوک قاشق آسم...
نمی دانم باران چیست
اندوه آبهای سیاه را ن...
تا تو هستی و غزل هست دلم تنها نیست
...
ای دل مباش یک دم خالی ز عشق و مستی
وان گه...
ابری نیست .
بادی نیست.
می نشینم لب ...
هیچ عاشق خود نباشد وصلجو
که نه معشوقش بو...
چو مرغ شب خواندی و رفتی
دلم را لرزاندی و ...
دل روشنی دارم ای عشق
صدایم کن از هر...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است