• 10 ماه پیش

  • 16

  • 20:50

عصای محسن، تیشه فرهاد است بر بیستون گچسر

کتاب زخم های متبرک
1
توضیحات

 زخم تیشه فرهاد هنوز بر پیکره بیستون نقش بسته است، فرهاد عاشق پیش های که پیام بودنش، آوای هجرانش و ناله فراقش را از نای آهن و سنگ به گوش شیرینش می رسانید و کوبیدنش بر کوه و طنین ضرب تیشه اش بر سنگ قطع نمی شد تا معشوقه اش همواره با شنیدن انعکاس صورت برخاسته از بلندای کوه، بر استمرار عاشق پیشگی دلدار صحه بگذارد و خرسند باشد. فرهاد دیروز، قصه مردی است که از میان اسطوره ها و افسانه های خلق شده توسط ذهن بزرگان ادب و اندیشه و قصه پردازان کهن این مرز و بوم برآمده است، اما آنها که از گردنه های پرپیچ و خم جاده چالوس به سوی دریا عزم سفر دارند، اگر در پیچ روستای گچسر به سمت راست خود نظر کنند، بر بالا بلندترین خانه ای که در دامن کوه استوار است، قامت رعنای فرهادی را می بینید که با تیشه ای از جنس عصا بر کوچه پس کوچه های خاکی و سنگریزه های آبادی پرفراز و نشیب می کوبد تا همچنان پرصلابت و استوار، یکریز و پی در پی با تیشه ایثار، آوای دلداگی اش را به گوش همگان برساند، اگرچه یک پایش را کنار «پل ساپله» در دهلاویه جا گذاشته است.....


با صدای
موسی الرضا شبرنگی

رده سنی
محتوای تمیز