• 1 سال پیش

  • 4

  • 22:02

ذره های زندگی -2

زمزمه ادبی
0
توضیحات

چند روز بعد که زن جوان و پیرعابد، یکدیگر را دیدند، پیرعابد از او پرسید:

        - مي دوني جادو يعني چه؟ مي دوني راه جادويي چه راهيه؟ مي دوني چرا آدما از جادو خوششون مي آد؟

زن جوان که نمي دانست چرا پیرعابد موضوع جادو و اين جور چيزها پيش كشيده چيزي نگفت و منتظر شد تا خودش توضيح بدهد. پیر عابد نگاه محبت‌آميزي به او انداخت و گفت:

- هر راهي كه ما رو به آرزوهايمان برسونه اون رو مي‌شه راه جادويي ناميد. ايمان، اميد و الهام بايد ما را به آرزوهامون و عشق برسونه. دانش و غذا مثل مهرورزي اجزاء تركيبي خود ما مي شن. اگه به مذاق خوش بيان، مي‌شه اونو بلعيد و جذب كرد. ولي اگه نه و با ما جور درنياد هر كاري هم كه بكنيم جذب بدن ما نخواهد شد...


نویسنده: فرنگیس آریان پور


shenoto-ads
shenoto-ads