نام و رسم آنکسی که دلشخوش به باقی است ساقی است
مرا چشمداشتی به باقی نیست سرخوشم ز هر چه از ساقی است
این تن و چشم و گوش و بینی که بینی همه از عاریت است
چو بازگردانی آنچه ماند تمثالیست که نشاناز خطاط ماهر است
عالم فرش نفیسیست که تار و پودش ز ریسمانی دو رنگ است
رنگ سپیدش برای طنازی و رنگ سیاهش برای خبط نظر است
آنچه بر آدمی عیان است صورت وجود بر کالبدی از خشت و کاه است
ورنه آدمیان راجمله عقل نیست دیدن جسد که راه میرود سخت نیست
آنچه دانی که دانی جهالتت و آنچه دانی که ندانی سرآمدت است
فارغ از آنچه دانی و ندانی، کشف اسرار نهانت فرزانگی است
گرپیری یا که جوانی کوش آنچنان کهدنیا آمدهای زین جهان بروی
خالی از حرص و طمع و آز خاطر چندی افکار واهی یا ابزارکاهی
اولین نفر کامنت بزار
Lost in a jungle
Your only companion, your s...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است