گاهی دلت رو بزن به دریا، پای برهنه راه برو رو شنای صحرا. نگو نفسمو بند میاره هواش یا کف پامو خط میندازه خاراش یا موهام شن میره لاهاش
لبات اگه ترک ورداشت واسه اینه که نشونههای کویر همینطور بیریاست. تازه وقتی که تو افقش گم میشی میفهمی که زندگی خودش یه رویاست
اینورو نگاه کن، حالا اون ورو نگاه کن! میبینی آسمون همش یه رنگیه. زمین زیر پات چرا این رنگیه؟ تو هم فکر میکنی دورنگی از زرنگیه؟
آخ، چی شد دادت هوا رفت؟ نکنه شنا تو چشات رفت؟ منو بگو یهویی دلم چه ضعف رفت؟ فکر نکنی اینو میگم چون دستام لای موهات رفت. فوتت کنم اگه حوصلهات سر رفت؟
میدونی به چی فکر میکنم؟ به این که اگه فکر نکنم دق میکنم
گفته بودم برات من یه پرندهام. باور میکنی حتی به فکرشم بسندهام. میدونی آدما چرا پرواز نمیکنن، آخه چون به هش فکر نمیکنن. به نظرم کسی که حس پرواز نداره تو دلش هم راز نداره
میدونی کویر شبا چرا خیلی سرد میشه، آخه خیلی دلتنگ میشه. به جز خورشید که کسیرو نداره. نگاه هم نکن شبهاش خیلی پر ستارهست. اینا همش یه نمایش ساده است. چون مثلا نمیخواد کم بیاره میخواد نشون بده به جز خورشید هزارتا خواهان داره. صبحا که خورشید سر و کلش پیدا میشه نمیدونی کویر چه حالی میشه. انگاری همه قندهای دنیا تو دلش آب میشه. از گرمای ظهر هم نگم برات که یهویی هوس عشق و عاشقی سرت نیاد. میدونستی خاطر عشق خورشیده که خون کویر به جوش میاد؟ میگن واسه همینه که حرارتش از دور سراب میاد
میگم کاش همین الان یه کاروان با صد تا بار شتر بیاد. بعد ساربان داد بزنه هر کی میخواد با ما بیاد. محشر نبود اگه یه روز رویاهامون مثل سفال از فکرمون بیرون بودن؟
میخوای بریم بشینیم بالای اون تپه شنی زیر اون تک بوته شاید یه کم نسیم بیاد؟ آخ گفتم نسیم یاده دختره افتادم تو روستا پای گلیم. دیدی نقش قالیش چی بود؟ یه قلب سرخ وسطش، کلی گلهای ریز و درشت دور و ورش. خیلی دوست داشتم بدونم خودش تو فکر چی بود؟ نگاهش که به نظرم خیلی عمیق بود. شیطونه میخواست من تو چشاش غرق شم، میگفت نگاه نکن تو خط قالیه، تو نجات غریقه که خیلی عالیه
میگم کاش خونه همه ما تو کویر درست وسط همون روستا بود. اینجوری نقش قالی هممون جور بود یا لااقل دوریامون به نظر نزدیک بود. ....شنیدی اصلا چی گفتم!؟ حواست کجا بود؟
اولین نفر کامنت بزار
Lost in a jungle
Your only companion, your s...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است