آینه در آینه
من در شب و شب در سکوت
از بغضهای من که ترانه سرود
اشکهایم بر شانههای که ریخت
گونههایم بر گونههای که سایید
که اینگونه خواب از چشمان من ربود
در خوابهایم مجنون مرد صحنه است
در رویاهایم شیرین نه مهمان
که میزبان هملت است
وصف این جهان پرطلاطم
شیرینتر از هر شیرین است
در تاریکی صدای او بود که میآمد
ناله میکرد از آشفتگیهای رمزآلود
چهرهاش تنها منبع نور موجود
تصویر ضمیرش چون آینه در آینه
بر روی پوست و گوشت افتاده بود
چون پرندهای که از لانهاش جدا افتاده
در جستجوی خود سر زدام به هر کرانه
حاصل یک عمر جستجویم آخر
نبود جز خستگی بال و شکستن شاخه
حال بازگشتهام با کولهباری مملو از ترانه
اولین نفر کامنت بزار
Lost in a jungle
Your only companion, your s...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است