تو در جریان این عشق خیلی ضرر کردی من از روزی که بخوای حقت رو پس بگیری میترسم. حتی اگه هیچ وقت ازم دلزده نشی؛ یه روزی، یه وقتی که نتایج تصمیم احساسیت بهت فشار مییاره با خودت میگی: چرا چنین حماقتی کردم؟ من با هزینۀ این عشق میتونستم موقعیتهای بهتر و باکیفیتتری داشته باشم. «رامین»! زندگی واقعی با فیلمهای هالیوود و قصه های مامانبزرگ تفاوت داره. ته قصه ها همیشه به ما گفتن: شاهزاده و دختر مورد علاقه اش عمری با خوبی و خوشی با هم زندگی کردن! هیچ کس به ما نگفته یعنی واقعاً شاهزاده هیچ وقت از خودش نپرسیده ارزشش رو داشت؟ از دست دادن زندگی راحت در مقابل داشتن دختر رویاهام؟ اگر برای من به اندازۀ عشق یک جوون نسبت به دختر همسایه که چیزی از بقیۀ دختر هم سر نداره هزینه میکردی؛ خیالم راحت بود که توی پستی و بلندیهای زندگی احساس نمیکنی سرت کلاه رفته؛ امّا عشق تو واقعاً غیرطبیعیه! چرا نمیگی گورپدرش و خودت و راحت نمیکنی؟ چشماتو باز کن «رامین» من یه انسانم. مثل همۀ هفت میلیارد انسان دیگه! چه چیز خاصی در وجود من هست که ارزش این همه تحقیر و مصیبت رو داشته باشه
مریم
فوق العاده بود این قسمت، تمام دقائق این قسمت ، خودمو تو پارک ، روی نیمکت میدیدم، حتی صدای شکستن استخونای دست رامینو هم شنیدم،
از پشت دیواری که درخت...
در اندیشه های تمامیت...
چرا همیشه به من که می ...
. فکرش رو بکنید؛ شما در جایی متولد شدید که همۀ ...
پدر سه فرزند و همسر یک زن خانواده دوست به واگن...
شاید باید هر د...
با عرض پوزش از تأخیر پیش اومده....
دوستان...
یک شیشۀ مه گرفته جلوی...
مادرم همیشه منتظر ب...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است