• 6 سال پیش

  • 2.0K

  • 10:18

لباس شب

داستان شب
3
توضیحات
برای پدرم لباس شبی از حریر بنفش برای باکره ای 37 ساله دوخته ام. کتف های زیبا و خوش تراشی داشت. سعی کردم بند هایی که حریر بفش را روی تنش نگه می دارد، در قسمت شانه ها باریک باشد تا زیبایی طبیعی کتف هایش را پنهان نکند. پشت لباس هم با چین هایی لخت تا بالای کمرش باز است. پیرمردهایی مثل من که دوازده سال است با هیچ زنی نخوابیده اند ، چنین زیبایی هایی را خوب درک می کنند. به نظر من هیچ ناکامی و غمی در جهان وجود ندارد که نتوان آن را با نخ و پارچه های رنگی پوشاند... داستان "لباس شب" نویسنده و خوانش : علیرضا ایرانمهر موسیقی تنظیم : آرش سلگی

shenoto-ads
shenoto-ads