• 6 سال پیش

  • 1.8K

  • 11:49

لنگه به لنگه

داستان شب
1
1
0

لنگه به لنگه

داستان شب
  • 11:49

  • 1.8K

  • 6 سال پیش

توضیحات
بعضی صبح ها که از خواب بیدار می شدم ، دلم می خواست با پیرهن خواب کهنه ، موهای شانه نکرده و جوراب های لنگه به لنگه ، جلوی تلویزیون بنشینم و کارتون تماشا کنم. کارتون های والت دیزنی رو دوست داشتم. دلم می خواست انگور بی دانه جلویم بگذارند و در دنیای دختر خاکستر نشین، زیبای خفته و سفید برفی و هفت کوتوله غرق شوم. دلم می خواست دختر خاکستر نشین... داستان "لنگه به لنگه" نویسنده : زویا پیرزاد خوانش : شیوا هندی

shenoto-ads
shenoto-ads