• 2 هفته پیش

  • 151

  • 00:00

غزلیات حافظ - غزل 16 - خَمی که ابرویِ شوخِ تو در کمان انداخت

آوای صفا ( خوانش کامل دیوان حافظ )
0
توضیحات

غزلیات حافظ - غزل 16


خَمی که ابرویِ شوخِ تو در کمان انداخت

به قصد جانِ منِ زارِ ناتوان انداخت


نبود رنگ دو عالَم، که رنگ الفت بود

زمانه طرح محبّت، نه این زمان انداخت


به یک کرشمه که نرگس به خودفروشی کرد

فریبِ چشمِ تو صد فتنه در جهان انداخت


شراب‌خورده و خِوی‌کرده می‌رَوی به چمن

که آبِ روی تو آتش در ارغوان انداخت


به بزمگاهِ چمن، دوش، مست، بگذشتم

چو از دهانِ تواَم غنچه در گُمان انداخت


بنفشه طُرِّهٔ مفتول خود گره می‌زد

صبا حکایتِ زلفِ تو در میان انداخت


ز شَرمِ آن که به روی تو نسبتش کردم

سمن به دستِ صبا، خاک در دهان انداخت


من از ورع، مِی و مطرب ندیدمی زین پیش

هوای مغبچگانم در این و آن انداخت


کنون به آبِ میِ لعل، خرقه می‌شویَم

نصیبهٔ ازل از خود نمی‌توان انداخت


مگر گشایشِ حافظ در این خرابی بود

که بخششِ ازلش، در میِ مغان انداخت


جهان به کامِ من اکنون شود که دورِ زمان

مرا به بندگیِ خواجهٔ جهان انداخت



با صدای : صفیه اصلانی (صفا)

https://instagram.com/safa_aslani


انتشار:

wecast.ir



با صدای
صفیه اصلانی (صفا)

رده سنی
محتوای تمیز
shenoto-ads
shenoto-ads