غزلیات حافظ - غزل 10
دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما
چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما
ما مریدان روی سوی کعبه چون آریم چون
روی سوی خانه خمار دارد پیر ما
در خرابات مغان ما نیز هم منزل کنیم
کاین چنین رفتهست در عهد ازل تقدیر ما
عقل اگر داند که دل در بند زلفش چون خوش است
عاقلان دیوانه گردند از پی زنجیر ما
روی خوبت آیتی از لطف بر ما کشف کرد
زان سبب جز لطف و خوبی نیست در تفسیر ما
با دل سنگینت آیا هیچ درگیرد شبی
آه آتشناک و سوز ناله شبگیر ما
باد بر زلف تو آمد شد جهان بر من سیاه
نیست از سودای زلفت بیش از این توفیر ما
مرغ دل را صید جمعیت به دام افتاده بود
زلف بگشادی و باز از دست شد نخجیر ما
تیر آه ما ز گردون بگذرد حافظ خموش
رحم کن بر جان خود پرهیز کن از تیر ما
با صدای : صفیه اصلانی (صفا)
https://instagram.com/safa_aslani
انتشار:
اولین نفر کامنت بزار
غزلیات حافظ - غزل 9
رونق عهد ...
غزلیات حافظ - غزل 8
ساقیا برخ...
غزلیات حافظ - غزل 7
صوفی بیا ...
غزلیات حافظ - غزل 6 - به ملازمان سلطان که رساند...
غزلیات حافظ - غزل 5
دل میرود...
غزلیات حافظ - غزل 4
صبا به لُ...
غزلیات حافظ - غزل 3
اگر آن تُ...
غزلیات حافظ - غزل 2
صلاحِ کار...
غزلیات حافظ - غزل 1
اَلا یا اَ...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است