غزلیات حافظ - غزل 7
صوفی بیا که آینه صافیست جام را
تا بنگری صفای مِی لِعْلفام را
رازِ درونِ پرده زِ رندانِ مَست پُرس
کاین حال نیست زاهدِ عالیمقام را
عَنقا شکارِ کَس نَشَوَد دام بازچین
کآنجا همیشه باد به دست است، دام را
در عِیشِ نقد کوش که چون آبخور نماند
آدمْ بِهِشتْ، روضهٔ دارُالسَلام را
در بَزمِ دُوْر، یکدو قدح درکش و برو
یعنی طمع مَدار وصالِ مُدام را
ای دل شَباب رفت و نچیدی گلی زِ عِیش
پیرانه سَر مکن هنری ننگ و نام را
ما را بر آستانِ تو بس حقِ خدمت است
ای خواجه بازبین به تَرَحُّم غُلام را
حافظ مریدِ جامِ مِی است ای صبا برو
وز بنده بندگی برسان شیخِ جام را
با صدای : صفیه اصلانی (صفا)
https://instagram.com/safa_aslani
انتشار:
اولین نفر کامنت بزار
غزلیات حافظ - غزل 6 - به ملازمان سلطان که رساند...
غزلیات حافظ - غزل 5
دل میرود...
غزلیات حافظ - غزل 4
صبا به لُ...
غزلیات حافظ - غزل 3
اگر آن تُ...
غزلیات حافظ - غزل 2
صلاحِ کار...
غزلیات حافظ - غزل 1
اَلا یا اَ...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است