توضیحات
یکی از مهمترین تئوریهای دکتر علی شریعتی، اسلامشناسی اوست که در آثار متعدد او از جمله «اسلامشناسی»، «مذهب علیه مذهب»، «حسین وارث آدم»، «تشیع علوی تشیع صفوی» و «شیعه» مطرح شده است.
شریعتی حقیقت اسلام و و حی را ثابت، اما معرفت دینی و فهم وحیانی را قابل تغییر میداند. شریعت اسلام را یک مکتب میداند. قالب پیشنهادی شریعتی برای مکتب و انطباق آن بر اسلام برگرفته از فلسفه دیالکتیک مارکسیستی بوده است. به زعم برخی پژوهشگران، اسلامشناسی شریعتی، جهانبینی توحیدی با فلسفه تاریخ ماتریالیستی و انسانشناسی اگزیستانسیالیستی و جامعه سوسیالیستی است. تفسیر شریعتی از کارکرد جامعهشناختی اسلام، بر دترمینیسم تاریخی مارکسیسم مبتنی است.
مهمترین تلاش شریعتی، تبدیل اسلام از صورت فرهنگی به ایدئولوژی دینی بوده است. او رسالت اسلام به عنوان یک ایدئولوژی الهی را نجات طبقه محروم و مبارزه با قوانین و ارزشهای طبقه حاکم است. او مهمترین وجه اسلام به عنوان ایدئولوژی را حالت انتقادی به وضع موجود میدانست.