توضیحات
فلسفه «علم» تمهید مبانی نظری و عملی است. ارسطو که از بنیانگذاران بزرگ فلسفه است آن را به دو بخش نظری و عملی تقسیم میکند. او فلسفه عملی را در سه حوزه تدبیر مدن، تدبیر منزل و اخلاق پی میگیرد. ارسطو حکمت عملی را جدای از حکمت نظری نمیداند و فلسفه او محدود و محصور درنظریات نمیباشد، بلکه فلسفه آنجا به منصه ظهور میرسد که حکمت نظری در حکمت عملی نمود پیدا میکند.
این رویکرد با ورود فلسفه به عالم اسلامی ادامه پیدا کرده و فارابی که متاثر ارسطو است همین تقسیمبندی را ادامه میدهد و به صورت تفصیلی وارد مباحث سیاسی و اجتماعی میشود؛ کتاب سیاسة المدنیه ماحصل نگاه سیاسی و اجتماعی او در امتداد فلسفه نظری اوست. در فیلسوفان بزرگ دیگری پس از فارابی مانند ابن سینا و ملاصدرا نیز ما شاهد تداوم همین نگاه هستیم. که به فراخور بحث، به مباحث اجتماعی ورود میکردند و ناظر به اجتماع و زندگی اجتماعی مباحثی را مطرح میکند.
اساسا این بیانگر این است که فلسفه در پیوند تام و تمام با عالم واقع و عینیت بروز میکند و میخواهد با توصیف دقیق و عمیقی از مبانی آنچه جریان دارد، بستری برای امتداد اجتماعی مباحث خود فراهم سازد. البته این رویکرد درفلسفه اسلامی به تدریج کم رنگتر شد و پس ازصعود و نزول حکمت متعالیه با کمرنگتر شدن حکمت نظری حکمت عملی آن عملا نادید انگاشته شد و این نقصی برای فلسفه و همچنین خللی برای نظریه پردازی اجتماعی ما است. همچنین نیاز به این امتداد اجتماعی بسیار بیش از پیش شده است.