توضیحات
مرد دوستداشتنی و مهربانی است؛ بیادعا و بیتوقع. با اینکه اولینبار بود که ملاقاتش میکردم؛ اما احساس غریبی نداشتم. پشت سرش از پلهها بالا رفتم. بحثمان دربارة مصرف آب بود. حرفش را قطع کرد و مقابل در دفترم ایستاد و با دقت به در نگاه کرد. دری چوبی با گلمیخهای آهنی و کلون که طرحش شبیه درهای قدیمی است. دستی به گلمیخها کشید و پرسید: «طرح این در سلیقۀ کیه؟» با افتخار گفتم: «پدرم.» گفت: «ببین اصالت چقدر ماندگاره! این طرح قدیمی