شیر ترس دارد؟ می ترسی که به شیرها نگاه کنی؟ اگر چند شیر اطرافت در حال خمیازه باشند آیا جرأت نردیک شدن و عکاسی از آن ها را داری؟
دوست من که بسیار شجاع بود و دوست داشت از شیرها عکاسی کند
خيلي اهل صبحانهخوردن توي قهوهخانه نيستم؛
اما اگر هم دعوت شوم بدم نميآيد که با اُملت و چاينبات قهوهخانهاي دلي از عزا دربياورم.
صبح به دعوت اميد رفتم قهوهخانۀ حسنآقا.
قهوهخانه آداب خودش را دارد...
خيلي اهل صبحانهخوردن توي قهوهخانه نيستم؛
اما اگر...
گوشۀ حیاط روی ایوان نشسته بودم. آن وقتها مردم بیشتر وقت داشتند دور هم باشند. آخرین نسیم شهریوری شیراز هم درحال وزیدن بود و هوای گرم را با بوی آبی که روی آجرنماهای دیوار پاشیده بودند، به هم میآمیخت...
گوشۀ حیاط روی ایوان نشسته بودم. آن وقتها مردم بی...
گاهی یک خر زبان بسته داستانی را رقم می زند که هیچ گاه از یاد نمی رود.
هیچکدام حاضر نبودند کوتاه بیایند و قضیه را فیصله دهند. آقای مدیر گفت: «شما هر دو خانمای محترمی هستین و موضوع هم، موضوع مهمی نیس...
گاهی یک خر زبان بسته داستانی را رقم می زند که هیچ ...
هم زیستی بچه های افغانستانی و ایرانی در مدارس ایران دوستی های پایداری را موجب شده است. در این میان گاهی حرف و سخن نسنجیده یا از سر کم آگاهی ممکن است موجب رنجش این فرزندان خوب گردد. این داستان بر اساس ...
هم زیستی بچه های افغانستانی و ایرانی در مدارس ایرا...
طی مراحل تسویه حساب و تصفیه حساب در یکی از ادارات ماجراهایی را برای من رقم می زند که هم پند آموز است هم جذاب.
این ماجرا وقتی شنیدنی تر می شود که با لهجۀ فاخر و رندانۀ شیرازی برای شما عزیزان روایت شود...
طی مراحل تسویه حساب و تصفیه حساب در یکی از ادارات ...
اسماعیل دانش آموز آبادانی است که تابستان سال پنجاه و نه به شیراز می آید. بلیزر آلبالویی پدر اسماعیل توجه همۀ بچه های هم سن او را به خود جلب می کند. چندی بعد شروع جنگ باعث تغییر در زندگی اسماعیل و خانو...
اسماعیل دانش آموز آبادانی است که تابستان سال پنجاه...
امان از عشق نوجوانی. امان از حرف های در دل مانده. داستان دختر خاله همدمی روایتی از یک داستان واقعی است که برای نوجوانی به نام رضا اتفاق می افتد. رضا نوجوانی است که در دوره نوجوانی عاشق دختری می شود. ا...
امان از عشق نوجوانی. امان از حرف های در دل مانده. ...