گاهی یک خر زبان بسته داستانی را رقم می زند که هیچ گاه از یاد نمی رود.
هیچکدام حاضر نبودند کوتاه بیایند و قضیه را فیصله دهند. آقای مدیر گفت: «شما هر دو خانمای محترمی هستین و موضوع هم، موضوع مهمی نیست.» هر کدامشون فکر میکردند که اگه برای عذرخواهی پیشدستی کند، غرورش ازبین رفته و با اخمِ مصنوعی به مدیر نگاه میکردند. دو تا پیرمرد کشاورز با لباسِ خاکی و کفشِ گلی وارد شدند.
هم زیستی بچه های افغانستانی و ایرانی در مدارس ایران دوستی های پایداری را موجب شده است. در این میان گاهی حرف و سخن نسنجیده یا از سر کم آگاهی ممکن است موجب رنجش این فرزندان خوب گردد. این داستان بر اساس ...
هم زیستی بچه های افغانستانی و ایرانی در مدارس ایرا...
طی مراحل تسویه حساب و تصفیه حساب در یکی از ادارات ماجراهایی را برای من رقم می زند که هم پند آموز است هم جذاب.
این ماجرا وقتی شنیدنی تر می شود که با لهجۀ فاخر و رندانۀ شیرازی برای شما عزیزان روایت شود...
طی مراحل تسویه حساب و تصفیه حساب در یکی از ادارات ...
اسماعیل دانش آموز آبادانی است که تابستان سال پنجاه و نه به شیراز می آید. بلیزر آلبالویی پدر اسماعیل توجه همۀ بچه های هم سن او را به خود جلب می کند. چندی بعد شروع جنگ باعث تغییر در زندگی اسماعیل و خانو...
اسماعیل دانش آموز آبادانی است که تابستان سال پنجاه...
امان از عشق نوجوانی. امان از حرف های در دل مانده. داستان دختر خاله همدمی روایتی از یک داستان واقعی است که برای نوجوانی به نام رضا اتفاق می افتد. رضا نوجوانی است که در دوره نوجوانی عاشق دختری می شود. ا...
امان از عشق نوجوانی. امان از حرف های در دل مانده. ...