• 2 ماه پیش

  • 6

  • 02:12
توضیحات
ایستاده، مشت کرده، پشت کردهبه هر آنچه می‌پرستیدقسم به همان که می‌پرستید روبرویم راهی‌ست که هموار نیستدر دل جایی برای رشک فردا نیستمگر صورتی هست که نقش تو در آن پیدا نیستهر که‌ غایت زن در او پیدا نیستوصف حالش در گنجایش هیچ شعر و کتاب نیستتو فقط بخند که جز چشمان تو راهی به فردا نیستهر نگاهی که خالی از احساس استحسرت خورد که چاه‌کن است و در چاهش آب نیستهر دوست داشتنی که سزاوار تخت و تاج نیستعاشقی او کرد در فراق معشوق یک دریا خون گریستروزی خواهد آمد که می‌پرسی او از اهل کجا بود؟از شهری که من می‌آیم داشتن آدرس خود یک گناه‌ بودهر که کلاه از سر برمیداشت از اهالی خانه بودمن کلاه از سر زیبایی چشمان تو برمیدارم

با صدای
دسته بندی‌ها

رده سنی
محتوای تمیز
تگ ها
shenoto-ads
shenoto-ads