از متن : " من میزنم زیر خنده ، رومن را در آغوش می گیرم و مدت زیادی او را می بوسم ، مدت زیادی ، این کنجکاوی جایش را به عشق میدهد. آدم چگونه میتواند عاشق کسی نشود که روی قرنها جدیت و سلیقه سیل راه انداخته؟"
این جمله نقطهی اوج این بخش از متنه ✨
انگار نویسنده بعد از همهی تصویرهای تلخ و سکوتهای سنگین، به یک لحظهی انفجار زندگی میرسه: خنده، آغوش، بوسه.
لایهی اول – انسانی و عاطفی
راوی در اوج تنش، با خنده و بوسه واکنش نشون میده. این خنده فقط شادی نیست؛ بیشتر شبیه رهایی و شکستن دیوارهی سنگین جدیت و غمه. بعد کنجکاوی (یک میل ابتدایی و انسانی) جای خودش رو به عشق میده. یعنی از هیجان زودگذر میگذره و به چیزی عمیقتر و پایدارتر میرسه.
لایهی دوم – فلسفی
سؤال پایانی یک جور اعتراض به زندگی خشک و پر از "سلیقه و جدیت" سنتهاست.
«آدم چگونه میتواند عاشق نشود؟» → یعنی عشق، راهی طبیعی و ناگزیر در برابر قرنها نظم و خشکی و انضباط اجتماعیه. سیل استعارهایه از نیروی عشق که سدها رو میشکنه و همهی قالبهای کهنه رو با خودش میبره.
لایهی سوم – شاعرانه
"من میزنم زیر خنده" → آغاز رهایی.
"مدت زیادی" تکرار میشه → کش دادن لحظه، جاودانه کردن آن.
"سیل" → تصویری پرقدرت، ویرانگر اما زندهکننده.
اگر بخوام خیلی خلاصه بگم: این بخش میگه عشق همون جاییه که انسان از جدیت و قواعد خشک رها میشه و اجازه میده زندگی با تمام سیلابش وارد وجودش بشه.
ترانه پایانی : I Surrender من تسلیم
با صدای Celine Dion
اولین نفر کامنت بزار
آهنگ پایانی : Indila - Dernière danse
ای ...
از متن : .
حقیقت این است که دوستت داشتم.<...
از متن :"اشکهایی را که در چشمهایم جمع میشود نم...
از متن کتاب دیوانه بازی :"با مرکب چیزی نمی نویس...
تقدیم به تو که نبودنت یعنی خاموشی دنیا
از متن : "میزند زیر خنده ، این خنده خیلی برایم...
از متن : شادمانی و خوشبختی در یک نت تنها نهفته ...
از متن :
دخترهای کوچولو توی رختخواب به ج...
از متن
" نامی جدید به کسی دادن، مثل تزریق...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است