از متن
" نامی جدید به کسی دادن، مثل تزریق کردن خون تازه است به او،. اقدامی عاشقانه، امتیازی برای عشاق. برای شما این نام کلی را انتخاب میکنم."
«نامی جدید دادن» در اینجا استعارهای است از تولد دوبارهی رابطه، یا حتی تولد دوبارهی خود انسان. وقتی کسی نام تازهای به دیگری میدهد—خواه یک اسم خاص، یک لقب، یک شوخیِ عاشقانه یا یک صدای منحصربهفرد—در حقیقت داره هویت تازهای به اون فرد میبخشه. این کار، نوعی انقلاب در صمیمیت انسانیه: انگار با اون نام، خون تازهای در رگهای رابطه تزریق میشه؛ رابطهای که حالا دیگه بر پایهی نگاه شخصیتر و عمیقتری شکل گرفته.
بوبن میگه این انتخابِ نام، امتدادِ خود ماست بیآنکه خودمان باشیم. یعنی ما در این نامگذاری، بخشی از عشق و خیال و جهانبینیمون رو به دیگری منتقل میکنیم، اما نه بهصورت مستقیم. این نام، نشونهی تعلقه، اما از جنس مالکیت نیست؛ از جنس خلق کردنه، زاییدنه.
وقتی اجازه میدهیم کسی برایمان نام تازهای انتخاب کند، یعنی اجازه میدهیم بخشی از قلبمان، زبان و ذهن او را لمس کند. و اینجاست که جادو آغاز میشود:
«فوکِ کوچولو، میان علفهای بلند شروع کرده به دویدن»
یعنی تولد یک شخصیت خیالی، یا حتی نسخهای تازه از خود ما در دنیای آن دیگری.
ترانه پایانی : از گروه Outlandish به نام Im Calling You
اولین نفر کامنت بزار
از متن :
«عشق مثل سیرک دایرهای میسازد، ...
در ترجمه پرویز شهدی از «دیوانهبازی» کریستین بو...
کتاب دیوانهبازی از کریستین بوبن
دکلمه میانی: سروده و صدای هوشنگ ابتهاج
<...
کتاب «قاتلی پاک همچون برف» (به فرانسوی: Un assa...
از متن : "لوئیز امور با مرگ خود ، عالم سماوی سا...
از متن :" من پنداشته بودم که لوئیز امور را دوست...
از متن :" زندگی یا آنچه زندگی می نامیم، ما را ...
از متن: " آیا در آسمان همانقدر که میخواهید ستار...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است