• 3 ماه پیش

  • 9

  • 02:20

شمارۀ 166 - غزلی از پرستش مددی

پانصد غزل-بخش پنجم
0
توضیحات

سکوت سادۀ سرد سراب چشمانت

شب است و شوق شکوه شراب چشمانت

به خواب برده مرا طعم خواب چشمانت

به سرزمین کویرانۀ دلم جاری‌ست

سکوت سادۀ سرد سراب چشمانت

منم مرید مرام مقدسی که مدام

گرفته در بغلش عکس قاب چشمانت

پرنده‌های پر از اشتیاق را بکشان

کبوترانه در این انقلاب چشمانت

چه شورشی به دل شوره‌زار بخشیده

شراب اشک تو در اضطراب چشمانت

بهار من به هوای همیشه‌ات گرم است

که با غزل بنویسد کتاب چشمانت

سپیده در شب باران اسیر شبنم‌هاست

گرفته از دل باران جواب چشمانت

اسیر عشق تو یک بی‌پناه آواره است

نشسته گوشۀ شعرش خراب چشمانت

مناره‌ها به اذانت دوباره می‌رقصند

«پرستش» است تب انتخاب چشمانت



با صدای
دسته بندی‌ها

رده سنی
محتوای تمیز