• 3 ماه پیش

  • 11

  • 02:54

شمارۀ 148 - غزلی از احمد حسینیان

پانصد غزل-بخش پنجم
0
توضیحات

شبیه قطره می آیم به اقیانوس چشمانت


مرا راهی کن امشب سمت اقیانوس چشمانت

و روشن کن مسیرش را تو با فانوس چشمانت

برای وصف چشمانی که در شعری نمی گُنجد

نوایی تازه می خواهم من از ناقوس چشمانت

از آن روزی که چشمانت اسیرم کرده تا حالا

بدون آب و نان کردی مرا محبوس چشمانت

اگر می خواهم از تو دور باشم علتی دارد

خطر دارد برایم دیدن طاووس چشمانت

پزشکم توصیه کرده کمی دور از تو بنشینم

سرایت می کند عشق تو با ویروس چشمانت

به هرشعری رسیدم صحبت از زیبایی‌ات بوده

شده ضرب المثل زیبایی محسوس چشمانت

من از وقتی خودم را می‌شناسم عاشقت بودم

زمانش می رسد شاید به دقیانوس چشمانت

نخواه از من که حتی لحظه‌ای چشم از تو بردارم

هزاران پیچ و خم دارد شب چالوس چشمانت

اگر افتادم از چشمان زیبایت ملالی نیست

شبیه قطره می آیم به اقیانوس چشمانت

تو را باید ز سر تا پا فقط بوسید و شعرت کرد

ولی من شاعری هستم فقط مخصوص چشمانت

 


با صدای
دسته بندی‌ها

رده سنی
محتوای تمیز