نگاه پنجرهها، ابری و مه آلود است
نترس از شب و توفان که در پناه همیم
اگرچه زرد و زمین خورده ، تکیه گاه همیم
به سیب لب نزدیم از سر هوس، اما
شریک بار غم و تلخیِ گناه همیم
چه مُهرها که به پیشانی من و تو زدند
چه روزها شد و درگیر اشتباه همیم
بگو زمین و زمان را به هم بدوزد عشق
که لحظه لحظه در آیینه نگاه همیم
هوایمان که بگیرد کسی چه می داند
بهانۀ شب بیخواب و اشک و آه همیم
نگاه پنجره ها، ابری و مه آلود است
چه غم که ماه نتابیده! ما که ماه همیم!
اگر جدا شده راه من و تو از آغاز
غمت مباد که در انتهای راه همیم!
اولین نفر کامنت بزار
تنها تویی آرامشم، ...
دلیل دل ...
دنیای مر...
من بی تو سرد و
مرا غم تو می کشد <...
خدا کند <...
گرمی
من نارون صاعقهخور...
من
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است