من از کنار پنجره تو را نگاه میکنم
و حدس می زنم شبی مرا جواب میکنی
و قصر کوچک دل مرا خراب میکنی
سر قرار عاشقی همیشه دیر کرده ای
ولی برای رفتنت عجب شتاب میکنی
من از کنار پنجره تو را نگاه میکنم
و تو به نام دیگری مرا خطاب می کنی
چه ساده در ازای یک نگاه پاک و ماندنی
هزار مرتبه مرا ز خجلت آب میکنی
به خاطر تو من همیشه با همه غریبه ام
تو کمتر از غریبه ای مرا حساب میکنی
و کاش گفته بودی از همان نگاه اولت
که بعد من دوباره دوست انتخاب می کنی
اولین نفر کامنت بزار
باید تو را
جهان
در پرده ماند
از نور ن...
رؤیای مر...
ای عشق، ای
دست صبور...
مملو از <...
شاد و شی...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است