سرمست از خیال می ناب میشوم
امشب به یاد چشم تو در خواب میشوم
سرمست از خیال می ناب میشوم
شرم حضور باعث سوز و گداز ماست
چون شمع در برابر تو آب میشوم
در چشم خویش خانۀ دل میکنم بنا
عزلتنشین معبر سیلاب میشوم
گاهی بسان بوسۀ تو میشوم مُحال
گاهی بهسان لطف تو نایاب میشوم
تقصیر زلف توست که از دل قرار بُرد
بر من مگیر خرده چو بیتاب میشوم
از چشم تو به ابروی تو میبرم پناه
از میکده به جانب محراب میشوم
اولین نفر کامنت بزار
دلتنگی ام را از تو...
چشمهای ...
مگذار تا ...
اجاق خاط...
دلم گرفت از اين
دچار
كجاست
بهار از <...
امروز هم گذشت، من ...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است