امیدِ گلبُنِ شادی به باغ دل، برخیز!
تو را به سمت افقهای د ور میخوانم
به جادهای که پر است از عبور میخوانم
از انزوای جگرسوز خویش بیرون آی
تو را به خلوت خوب حضور میخوانم
برون کن از دل ظلمت سری سحرگاهان
تو را به روشنی ناب نور میخوانم
بسوز خرقۀ(جامۀ) اندوه و چهره دیگر کن
تو را به عرصۀ گرم ظهور میخوانم
امیدِ گلبُنِ شادی به باغ دل، برخیز
تو را به منظر شوق و سرور میخوانم
بکوب طبل رهایی ز هرچه بود و نبود
تو را به فتح دل پرغرور میخوانم
اولین نفر کامنت بزار
نفسهایم همه
تو خون سبز زمینی ت...
تو نرم و سبز و لطی...
آه ای
ابر دلتنگـ
نسیمِ چل...
عبور داد مرا از
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است